همه چیز درباره ی میمون ها (صرفا جهت مطالعه)
کلینیک دامپزشکی دکتر افشار
ابتدا ذکر کنیم نگهداری حیوانات ضد اخلاق و محیط زیست است و اصلا اقدام به چنین کاری نکنید
این گروه از پستانداران باهوش شامل میمونهای پوزه دار بوزینهها (میمونهای معمولی) و میمونهای دراز دست و انسان میشود نخستیان عموما” دید خوبی دارند آنها دارای پاهای ناخن دار و دستهای پنج انگشتی هستند که برای گرفتن اشیاء سازگاری یافته است بیشتر نخستیان روی درختان زندگی میکنند بعضیها فقط از پوششهای گیاهی تغذیه میکنند و دیگران هم گیاهخوار و هم گوشتخوار هستند.
هر چند بیشتر میمونها در آب و هوای گرم زندگی میکنند میمون ژاپنی در قسمتهایی از شمال ژاپن که در طول ۶ ماه از سال توسط برف پوشیده شده است میتواند زنده بماند این میمونها یاد گرفته اند که در زمستان بوسیله نشستن در چشمههای آب گرم آتشفشانی خود را گرم نگهدارند.
میمونها راسته ای از پستانداران هستند که شامل انسان نیز میشود و بدین جهت به این نام خوانده میشوند که برترین نمونه پستاندارانند و مغزشان کاملتر و پیچیده تر از هر جانور دیگری است. نخستینها از جهتی دیگر نیز ممتازترین نمونه پستاندارانند زیرا که از جمله اولین راستههایی هستند که از نخستین شاخه نیاکان پستاندار خود جدا شده اند.
نزدیک به ۶۵ میلیون سال پیش وقتی دوره خزندگان غول پیکر یعنی دایناسورها به پایان رسید پستانداران موجوداتی کوچک، نسبتاً به اهمیت و حشره خوار بودند و در سرزمنیهای مرطوبی زندگی میکردند که در آنها جنگل به صورتی که ما امروزه میشناسیم وجود نداشت. گیاهان اصلی آن دوره سرخسها و مخروطیها بودند. گیاهان گلداری نیز اینجا و آنجا میروییدند که بعدها مبداء و منشاء جنگلهای عظیمیشدند و به رستنیهای سبز و قهوه ای رنگ کره زمین روشنی خاصی دادند. پیش از پیدایش این جنگلها بیشتر جاها را آب فرا گرفته بود و در هر گوشه ای چندین باتلاق یا دریای جدا افتاده دیده میشد.
در دوره ای که کره زمین دستخوش تغییرات بزرگ جغرافیایی شده بود نخستین پستانداران از نوع نخستیها پا به عرصه زندگی گذاشتند این تغییر یا انقلاب بزرگ که میلیونها سال به درازا کشید و دگرگونیهایی در خشکیها، آب و هوا و پوشش گیاهی کره زمین پدید آورد انقلاب لارامید نامیده میشود. در جریان این انقلاب تعادلی که تا آن زمان در دنیای جانوران وجود داشت به هم خورد دایناسورها برای همیشه از میان رفتند و پستانداران، پرندگان و حشرهها بر جهان حیوانات مسلط شدند جنگلهای پوشیده از درختان خزان دار و گلدار، حشرهها را به سوی خود جب کردند و حشرهها نیز پرندگان و پستانداران را به سوی خود کشیدند
تقریباً 60 میلیون سال پیش یعنی در دروه پائوسن انواع پستانداران اولیه بیش و کم شبیه به هم بودند آنها بدنی کشیده و بلند، دست و پای کوتا، چشمانی کوچک و لی بینی ای فوق العاده بلند و متحرک داشتند. حشره خوارانی که چون تشی یا شرو و نخستیها یا گوشتخواران تفاوت جسمانی چندانی با هم نداشتند آنها همگی غذای نسبتاً مشابهی اشتند وانواع حشرهها، کرمها، و بزمجههای کوچک را میخوردند و زندگی یکنواختی هم داشتند.
پس از آن جنگلها سر از خاک برآوردند واین پستانداران اولیه نیز رفته رفته به گروههای جداگانه و کاملاً مشخصی تقسیم شدند بستر جنگلها زیستگاه حشره خواران و پستانداران کوچک باقی ماند در حالی که آسمانه آنها یعنی روی درختهایشان جایگاه نخستیها شد. نخستیها با گزینش یک چنین زیستگاهی مجبور شدند خود را به غذاهای جوراجور تازه عادت دهند به جای حشرههایی که به حد وفور در روی زمین یافت میشد انواع محصولات درختی مانند برگ ، میوه ، جوانه و گل هم به فهرست غذاهایشان افزودند همچنان که جثه نخستیها در جریان تکامل تدریجی بزرگتر میشد گیاهان جای حشرهها را در غذای روزانه آنها گرفتند امروزه فقط کوچکترین نخستیها مانند مارموزتهای آمریکای جنوبی بخش عمده ای از خوراکشان را از حشرهها تامین میکنند.
زندگی درختی نسبتاً سریع شکل ظاهر نخستیها را دگرگون ساخت و پس از ۱۰ میلیون سال یعنی در دوره ائوسن تقریباً مسلم بود که موجوداتی که میتوانند از درختان بالا بروند از آبها شنا کنان بگذرند ودر روی شاخساران جست و خیز کنند همان میمونها و آدم نماهای آینده خواهند بود.
نخستیهای دوره ما به دو گروه اصلی تقسیم میشوند پروزیمینها وآدم سانان که آنها را نخستیهای پست و عالی هم مینامند. پروزیمینها که معنای لغوی آن پیش از میمونها یا میمونهای اولیه است نماینده مرحله انتقال از پستانداران حشره خوار اولیه به میمونها هستند. پروزیمینها که در افریقا و ماداگاسکار و آسیای جنوب شرقی زندگی میکنند به شش خانواده اصلی تقسیم میشوند شروهای درخت زی( که تصور میشد بیش از همه شبیه پستانداران اولیه ای باشند که آدم سانان شاخه ای از آنهایند) شبروحها، ایندریسها، آی آیها، لوریسها و سرانجام تارسیهها. در این کتاب ما به بررسی آدم سانان عالی به استثنای انسان میپردازیم که به ۵ تیره تقسیم میشوند. این جانوران از نظر پراکندگی جغرافیایی اندازه جثه، چگونگی زندگی اجتماعی رفتار و مهمتر از همه میزان هوش با هم اختلاف فراوان دارند از ۵ خانواده آدم سانان عالی، سه خانواده در افریقا و آسیا و دو خانواده در آمریکای جنوبی یافت میشوند.
روی هم رفته میمونهای آمریکای جنوبی را میمونهای دنیای جدید و میمونهای دیگر بخشهای جهان یعنی بابونها ، لانگورها و ماکاکها را میمونهای دنیای قدیم مینامند بین میمونهای دنیای قدیم و دنیای جدید از نظر اندازه بدن، شکل دندانها، بینی، جای انگشت شست، دم و نشیمنگاه تفاوتهای اساسی وجود دارد.
میمونهای دنیای قدیم خانواده بسیار بزرگ و گوناگونی را تشکیل میدهند که به دو شاخه اصلی تقسیم میشود. شاخه اول در برگیرنده گنونها، ماکاکها و عنترها و بابونهای همه چیزخوار است. شاخه دوم شامل لانگورهای جنوب شرقی آسیا ومیمونهای کولوبوس افریقا میشود این میمونها فقط از برگ درختان تغذیه میکنند و به همین دلیل، برگخوار نامیده میشوند. دستگاه گوارشی این میمونها با میمونهای همه چیز خوار بکلی تفاوت دارد مثلاً لانگورها معده دگرگونی یافته ای دارند که بی شباهت به معده گاو و دیگر جانوران علفخوار نیست.
در حدود ۲۰۰ گونه از نخستیان (میمونها)در آفریقا آسیا و نواحی مرکزی آمریکای جنوبی وجود دارد این شش نمونه تعدادی از گونههای مختلف و رفتارهای اجتماعی آنها را که در گروه وجود دارد نشان میدهد
سبیدها ومارموزتهای دنیای جدید تمام غذای خود را تقریباً از خوردن برگ درختان بدست میآورند و بیشتر اوقاتشان را روی درخت میگذرانند و جثه آنها عموماً از جثه میمونهای افریقایی کوچکتر است.
سرانجام آدم نماها به دو خانواده تقسیم میشوند: آدم نماهای کوچک که شامل گیبون و سیامانگ و آدم نماهای بزرگ که شامل گوریل ، شامپانزه و اورانگوتان میشوند با وجود تفاوتهایی که ۵ خانواده نخستیهای عالی را از هم متمایز میسازد همگی صفات مشترکی دارند که آنها را از دیگر پستانداران مشخص میکند.
بیشتر خانواده میمونها روی درختان زندگی میکنند آنها عمدتا” در جنگلهای استوایی آفریقا آسیا و آمریکای شمالی زندگی میکنند چشمهایی رو به جلو آنها را قادر میسازد تا زمانی که روی شاخه تاب میخورند و وقتی که حشرات تیز پرواز را برای خوردن شکار میکنند بتوانند فاصلهها را دقیقا” تشخیص دهند میمونها از دستهای گیره ای و پاهای خود برای گرفتن شاخهها و گرفتن غذای خود استفاده میکنند برای یک میمون درخت نشین مشکل است که بتوان از میان شاخ و برگ متراکم درختان دیگران را به خوبی ببیند در نتیجه آنها از طریق صحبت کردن با همدیگر ارتباط برقرار میکنند
حس بویایی
به طور کلی میتوان گفت جانوران درخت زی برای بقای خود کمتر از جانوران زمین زی به حس بویایی خود متکی اند. برای جانوران درنده، چه شب رو و چه روز رو داشتن حس بویایی قوی بسیار ضروری است. نخستیهای عالی، جانوران دیگر را شکار نمیکنند و به جز میمون دوروکولی آمریکای جنوبی هیچ یک شب رو نیستند.
در نخستیهای عالی حس بویایی از نخستین روزهای گام نهادن در مسیر تکامل اهمیتش را از دست داد و در نتیجه ساختمان بینی شان ساده تر و نوک آن کوتاهتر شد. از همین جاست که صورت بیشتر نخستیها پهن است یکی از ویژگیهای بینی پستانداران این است که نوک آن از یک ورقه پوست مرطوب و بی مو پوشیده شده است. لب بالایی پستاندارانی مانند سگ و گربه شیاردار است و لثه پشتی چسبیده است. نوک بینی نخستیهای عالی خشک و مودار و لب بالا آزاد است. این آزادی لب بالا ابهت بیشتری به چره جانور میدهد.
حس بینایی
معمولاً ضعیف شدن یک حس یه قوی تر شدن حس دیگری منجر میشود و این درست همان چیزی است که در نخستیهای عالی دیده میشود. حس بینایی نخستیهای عالی بسیار قوی است و میتوانند هر چیز دور یا نزدیک را به خوبی ببیند رنگها را از هم تشخیص میدهند و طول و عرض و ارتفاع را هم متوجه میشوند(دید سه بعدی دارند). این خصوصیت زاییده تغییر محل حدقههای چشم در جمجمه است چشمهای بیشتر پستانداران در طرفین صورت قرار دارند و میدان دید دو چشم بر هممنطبق نمیشود و نمیتوانند اشیاء را سه بعدی ببینند در نخستیهای عالی حدقه چشمها به هم نزدیکتر شده است و نتیجتاً میدان دید چشمها تا حدودی نتیجه کوتاه و باریک شدن بینی و ضعیف تر شدن حس بویایی بود. دگرگونی تکاملی حس بینایی به بزرگتر شدن مرکز بینایی در پشت مغز(لبه پس سری) منجر گردید و شکل پیازی پشت جمجمه نخستیهای عالی نیز از همین دگرگونی ناشی شده است.
حس شنوایی
بر خلاف گوشهای بزرگ و پر تحرک پستاندارانی چون خرگوش صحرایی که مثل رادار بشقاب مانندی دائماً به این سو و آن سو تغییر جهت
میدهند گوش نخستیهای عالی کوچک، ساده و بی حرکت است. جانور با چرخاندن سر از یک سو به سوی دیگر میتواند بفهمد که منبع صدا کجاست
طبیعی است که پستاندارانی که میتوانند هردو گوش خود را به طرف منبع صدا بگردانند بر جانورانی که نمیتوانند چنین کنند امتیاز دارند، ما قدرت دید استثنایی نخستیها این نقیصه را جبران میکند.
حس بساوایی
به موازات تکامل حس بینایی همترین اصلاح در حس بساوایی خستیها حساس شدن سر انگشتان به عنوان اندامهای لامسه بود. پستانداران دیگر برای تماس با جهان پیرامونشان از بینی، دهان و موهای بسیار حساس سبیل خود استفاده میکنند اما نخستیها میتوانند از ۲۰ سر انگشت بسیار حساس دست و پا نیز بهره گیری کنند. جانور معمولاٌ از پاهای خود برای نگاهداشان بدنش و از انگشتان دستهایش برای کشف حسی و تماس با اشیاء استفاده میکند.
شالوده این پیشرفت تکمل و چنگالی شدن ناخنها است. چنگالها که از نوک انگشتان بیرون میآیند برگشته و بلند و اغلب خیلی تیز هستند در حالی که ناخنها که در پشت نخستین بند سر انگشتان میرویند کوتاه و نسبتاً مسطح هستند. در نتیجه نوک انگشتان که دیگر مانعی مانند چنگالهای برآمده بر سر راهشان نبود، توانستند به عنوان اندامهای لامسه تکامل یابند.
علاوه بر نقش مهمیکه انگشتان در لمس کردن اشیاء دارند قدرت گیرندگی شان نیز زیاد است گرفتن با حرکات هماهنگ همه انگشتان از جمله انگشت شست که به دور شئ میپیچند و آن را محکم یه کف دست میچسبانند میسر میشود و این حالتی است که فقط در صورت نبودن چنگال تحقق پیدا کند. شست از چهار انگشت دیگر مجزا است و تا حدودی مستقلاً حرکت میکند و این ویژگی مخصوصاً در آدم نماها و میمونهای دنیای قدیم خیلی تکامل یافته است. در این گروه از نخستیها میگویند شست حالت تقابل دارد. انگشت شست هنگامیکه برای گرفتن یک شئ به طرف کف دست میچرخد در حول حور خودش ۹۰ درجه گردش میکند به طوری که پس از پایان حرکت، نوک شست درست رو در روی نوک چهار انگشت دیگر قرار میگیرد. شست میمونهای دنیای جدید قدرت چنین گردشی را در حول محور خود ندارد و در نتیجه نمیتواند کاملاً در مقابل چهار انگشت دیگر قرار بگیرد. شستی که در مقابل انگشتان دیگر قرار بگیرد. انجام دادن کارهای بسیار حساس دستی را ممکن میسازد. مثال جالب این توانایی جوییدن بدن یکدیگر در نزد میمونهای دنیای قدیم است. که با کمال دقت لا به لای موهای یکدیگر را برای در دور کردن ذرات ریز کثافات و پوستههای شوره بدن جستجو میکنند.
سرانجام باید از مهمترین و برجسته ترین صفت اختصاصی نخستیهای عالی یعنی توانایی راست نشستن، راست ایستادن و حتی راست راه رفتن روی دو پا نام برد. البته پستاندارانی مانند کانگورو روی دو پا راه میروند یا درست تر آنکه جست میزنند راه نمیروند. ققط خرسها به طور طبیعی روی دو پا راه میروند ولی آنها نیز چنانچه در سیرکها تربیت نشده باشند نمیتوانند بیش از چند قدم روی پاهای خود راه بروند برخی از نخستیهای عالی به دلایل مختلف مثلاً برای حمل خوراک در بغلشان مسافات زیادی را روی دو پا راه میروند یا میدوند، شامپانزهها ، میمونهای ماکاک ، میمونهای عنکبوتی، گیبن و گوریل به واسطه مهارتی که که در راه رفتن روی دو پا دارند معروفند ولی در مقایسه با راه رفتن انسان، خیلی ناشی به
نظر میرسند.
توجه مخصوصی که دانشمندان به نخستیها نشان میدهند بیشتر به این جهت است که انسان از انواع آنها است. جالینوس فیلسوف بزرگ یونانی اهل پرگامو، نخستین کسی است که ۲۰۰۰ سال پیش به این موضوع پی برد و به شاگردان خود یاد داد تا به جای شکافتن کلبد انسان کالبد میمون را بشکافد زیرا به گفته خود او آدمسانان بیشترین همسانی را به انسان دارند. این همسانی چیزی به مراتب بیش از شباهت در ساختمان ظاهری بدن است. زیرا شامل بیماریهایی نیز میشود که انسان و دیگر آدم نماها مستعد ابتلا به آنها هستند ولی پستانداران دیگر مستعد ابتلا به آنها نیستند به این ترتیب نخستیها از یک جهت بررسی گذشته انسان و میراث تکاملی او است.
بیشتر نخستیان در گروههای اجتماعی زندگی میکنند گروههای اجتماعی از گروههای ۲نفره (یک جفت میمون دراز دست)تا گروه بوزینه زشت درنده خوی آفریقا و عنترهای دم کوتاه که گروههای چند صد تایی را تشکیل میدهند متغیر هستند نخستیان جزء هوشیارترین حیوانات هستند رفتار درون اجتماعی آنها معمولا” پیچیده بوده و مکاملات بین افراد گروه همگی دارای اهمیت میباشند آنها بوسیله تعدادی سیگنال(علامت بصری)صدا بو و لمس کردن با یکدیگر مکالمه میکنند.
bookmarked!!, I love your web site!
Hey I know this is off topic but I was wondering if you knew of any widgets I could add to my blog that automatically tweet my newest twitter updates. I've been looking for a plug-in like this for quite some time and was hoping maybe you would have some experience with something like this. Please let me know if you run into anything. I truly enjoy reading your blog and I look forward to your new updates.